نخستین منقد دینی فلسفه غرب
نصرت شاد نصرت شاد

Xenophanes (570-470)

 

خداشناسی ماقبل دینی فلسفه غرب .

 

پانصد سال پیش از تولد عیسی مسیح ، گزنوفان ، فیلسوف وشاعر الئایی یونان به رد عقیده چندخدایی و خدایان اسطوره ای پرداخت و تئوری تک خدایی آته ایستی پانته ایستی (طبیعت خدایی) را مطرح نمود . او خدا را طبیعت و طبیعت را خدا نامید. وی از طریق راسیونالیستی نماینده یک توحید صوری بود که علیه تمایلات عرفانی فیثاغورثی مبارزه نمود. گزنوفان نخستین منقد دینی و فلسفی است که عقاید چند خدایی ، بت پرستی و اسطوره گرایی را زیر سئوال برد . وی میگفت که غیرممکن است که حقیقت و جوابی برای پرسشهای دینی انسان یافت ، چون دانش انسان درباره طبیعت و خدا غیرممکن است. دو موضوع فلسفه او- تئوری شناخت ، و مقوله خدا بودند. یکی از مشهورترین فیلسوفان الئایی ماقبل سقراط  یعنی پارمیندس از جمله شاگردان او بود .

تاریخ تولد و مرگ گزنوفان را با 10 سال اختلاف تخمین میزنند ؛ بطور تقریبی میتوان گفت که او درسال 570 پیش ازمیلاد در کلوفون،در ایون ، در غرب آسیای صغیر یعنی در ترکیه امروزی بدنیا آمد ودرسال 470 پیش ازمیلاد در شهر الئا یعنی در جنوب ایتالیا در سن 100 سالگی درگذشت. او حدود یک قرن زندگی سیار و پرسفری را با خلاقیت فلسفی و شاعرانه پشت سر گذاشت. چون در دوره نوجوانی او،درغرب آسیای صغیر مصادف با هجوم مادها و ایرانیان به شهر ملطا درسال 546 پیش از میلاد شد ، او به یونان وجنوب ایتالیای امروزی مهاجرت نمود . از دیگر فیلسوفان الئایی در جنوب ایتالیا-  پارمیندس، و زنون بودند.

پیش از او، هومر و ازوید، پیرامون خدایان اسطوره ای تاثیرمهمی روی عقیده وفرهنگ مردم از خود بجا گذاشته بودند. آندو به خدایان شبه انسانی صفاتی مانند – دروغ ،فریب ، دزدی ، و زنا را نسبت میدادند. در فرهنگ چندخدایی ، خدایان شباهت زیادی به انسانهای معمولی داشتند. گزنوفان میگفت که انسان تاکنون خدا را طبق تصورات شخصی اش مجسم نموده ؛ مثلا اتیوپی ها خدایان را سیاه و تراکی ها خدایان را سفید و بلوند میدانستند، و اگر اسب و گاونیز دینی میساختند ، خدایان خودرا بصورت اسب و الاغ تبلیغ میکردند. او گرچه نخستین منقد دینی است ولی غالبا فلسفه اش را بصورت شعربیان نمود . اشعار آموزشی فلسفی او با دین سنتی چندخدایی آنزمان قطع رابطه نمودند. او غیر از ترانه سازی ، در مراسم جشنهای ماهانه، اشعار هومر را برای شنوندگان و حضار قرائت می نمود .

چون فیلسوفان پیش از سقراط غالبا پانته ایستی (طبیعت خدایی) بودند،آنان عناصرتشکیل جهان را از آب و خاک میدانستند. طبق نظر پانته ایستی او خدا میتوانست در همه جا باشد ؛ یعنی در کل و در جزء . الهیات طبیعت گرایانه او بعدها وارد فرهنگ یونانی شد. او نظریه اتمی آناکسیماندر را نیز قبول داشت. ارسطو با اشاره به گزنوفان نوشت که او یکروز به آسمان و کائنات نگریست و آنرا احدیت نامید. پیش از او تالس نیز خدارا در همه جا میدید ، یعنی خداشناسی پانته ایستی، نظریه ای جدید نبود. او می نویسد که خدا یعنی جهان واحد و یعنی احدیت  ، یا اینکه جهان خدا است، و خدا خالق جهان میباشد .

   فلسفه گزنوفان بخشی از الهیات تفکر یونان در ماقبل تاریخ است. او تاثیر مهمی روی فیلسوفان پیش از سقراط گذاشت و توانست فلسفه رااز اسطوره گرایی نجات دهد وبسوی منطق هدایت کند. اسطورهها آنزمان افسانه هایی بودند پیرامون خدایان گوناگون. نظریه احدیت خدارا بعدها فیلسوفانی مانند – ارسطو، افلاتون، پارمیندس، و فلوتین نیز ادامه دادند. درتاریخ اندیشه امروزی،او بیشتر یک خداشناس است تا یک فیلسوف. خداشناسی او بخشی از فلسفه لاادری است که به د انش مطلق عقیده ای نداشت.

   یکی دیگر از دستاوردهای کار او، تحقیق درباره مطمئن بودن دانش انسان درآنزمان بود. طبق نظر او یک یقین دانش دراختیارانسان نیست . او میگفت که هیچگاه هیچ انسانی به دانش مطلق دست نخواهد یافت، چون شناخت حقیقی غیرممکن است، و فقط دست یابی به شبه حقیقت ممکن میباشد. گزنوفان درتئوری شناخت نیز یکی ازشکاکان تاریخ سیراندیشه بشر است. ادعای دیگر او این بود که نوشت یک حقیقت نهای وجود دارد ولی دسترسی انسان به آن غیرممکن است، و انسان خالق نظرهایی است که به حقیقت شباهت دارند ولی غیرمطمئن میباشند. در نظر او تئوری را میشود همیشه قدری اصلاح کرد و بهترنمود،گرچه انسان خالق نظرات احتمالی وغیرعلمی است،و انسان درحال تحقیق، همیشه به نظرات بهتری میرسد، اگرچه آنان هیچگاه حقیقت ناب نیستند.

گزنوفان آنزمان به مخالفت با خرافات، جادو،معجزه، و پرواز روح، پرداخت. او گرچه خوشبین است، ولی میان حقیقت وظاهر اشیاء، احتمال را می دید. در نزد او نخستین بار تضاد و ثنویت حقیقت و ظاهر مطرح گردید. 7 جزم و دگم الهیات وی عبارتند از- عقیده تک خدایی، بی شباهت خدا با انسان، ایستا بودن خدا، اداره جهان از طریق فکر و اراده، کامل بودن، ابدی بودن، و اخلاقگرابودن خدا . تئوری شناخت او در2500 سال پیش لحظه تولد افکار مترقی در ادبیات و فلسفه یونان بحساب می آید .


October 23rd, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي